تداخل دیهی اطراف در دیه‌ی نفس

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه شیراز

2 دانشجوی دکترای حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه قم

چکیده

یکی از راه­های مقابله با جرایم علیه تمامیت جسمانی و جبران صدمات ناشی از آن، مسئله‌ی دیات است، یکی از پیچیدگی‌هایی که در بحث دیات وجود دارد، موضوع تعیین دیات در فرض تعدد صدمات وارده بر مجنی علیه است. حکم به پرداخت دیه در مواردی که صدمات متعددی به شخص وارد شده و در نتیجه اعضای متعددی از بدن ایشان مجروح و مصدوم و یا منافع متعددی از وی زایل شده و شخص در نهایت فوت کرده است، از موارد تعدد جنایت بر اطراف و بر نفس می­باشد؛ اینکه در این مورد حکم به یک دیه و آن هم دیه‌ی نفس داده شود و یا باید دیه نیز به علّت تعدد صدمات، متعدد گردد، از مسائلی است که در فقه در مورد آن اختلاف زیادی وجود دارد. تبیین فروض این مسئله و اینکه در چه مواردی می توان حکم به تداخل دیه داد، مورد اهتمام نگارندگان بوده است. در این مورد باید گفت که در تعدد صدمات، خواه با یک ضربه ایجاد شده باشد یا با ضربات متعدد، چنانچه مرگ در طول جنایات دیگر باشد، حکم به یک دیه‌ی نفس کافی است و چنانچه مرگ در عرض جنایات دیگر باشد، حکم به تعدد دیه یعنی دیه‌ی صدمات علاوه بر دیه‌ی نفس لازم است. این حکم موافق آنچه به درستی در قانون مجازات اسلامی 1392 آمده است می‍‌باشد، که برخلاف نظر مشهور فقه است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Accumulation of diya of life and diya of physical integrity

نویسندگان [English]

  • Fazlollah Foroughi 1
  • Zahra Tavangar 2
چکیده [English]

Diya is an Islamic law instrument for the payment of financial compensation for the offences against life or physical integrity of another human being. One of the complex issues regarding the diya is how to determine the exact amount of diya that is due because of multiple offences. In the cases where victim has suffered multiple offences leading to multiple wounds, dismemberments, infringement of rights and privileges and ultimately death, the rule of multiple offences against life and physical integrity is valid, but there is no consensus among jurists whether only the highest level of diya (diya of life)should be paid or separate diya compensations should be paid for each case of offence and injury. The authors of this paper studied the principles and the literature concerning this issue to determine the cases where the rule of accumulation of diyāt is valid. The investigations showed that if death and other offences have a direct causality relationship, that is, when death is the ultimate effect of other offences, then victim family should be compensated by diya of life irrespective of the number of injuries, but if there are offences that have no such relationship with the death, the diya ofthose particular offences should be added to the diya of life that is due because of death of the victim. This argument is consistent with the Islamic Penal Code 1392, but is contrary to the dominant opinion of jurists.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Accumulation of causes
  • multiplicity of offences
  • multiplicity of effects
  • diya of life
  • diya of physical integrity
ابن قدامه، عبدالله (بی­تا)، المغنی، جلد 9، بی­چا، بیروت: دارالکتب عربی.
اردبیلی، محمد علی (1387)، حقوق جزا عمومی، جلد 2، بی‌چا، تهران: میزان.
اردبیلی، محقق (1416)، مجمع الفایده والبرهان، چاپ اول، قم: جامعة المدرسین.
اصبحی، مالک بن انس (بی­تا)، مدونة الکبری، مصر: السعادت.
الهام، غلامحسین (1372)، مبانی فقهی وحقوقی تعدد جرم، تهران: نشر بشری.
امام خمینی، روح الله (1369)، تحریر الوسیله، علی اسلامی، قم: مؤسسه‌ی معارف اسلامی.
انصاری، قدرت­الله، محمدجواد انصاری، ابراهیم بهشتی و سیدعلی اکبر طباطبایی (1385)، تعزیرات از دیدگاه فقه وحقوق جزا، چاپ اول، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
باهری، محمّد و داور، میرزا علی اکبر خان (1380)، نگرشی بر حقوق جزا عمومی، چاپ اول، تهران: مجد.
بجنوردی، میرزا حسن (1419)، القواعدالفقهیه، چاپ اول، قم: نشرالهادی.
پیمانی، ضیاء­الدین (1374)، بررسی تاریخی و تطبیقی قاعده تعدد جرم، قم: مجتمع آموزش عالی قم، معاونت پژوهشی.
حاجی ده­آبادی، احمد (1384)، قواعد فقه دیات، چاپ اول، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه­ی اسلامی.
حسینی روحانی، سید محمدصادق (1414)، فقه الصادق، جلد 26، چاپ دوم، قم: مؤسسه­ی دارالکتب.
حصفکی، علاء­الدین (1415)، درالمختار، چاپ اول، بیروت: دارالفکر.
حلی، ابوالقاسم نجم­الدین جعفر بن الحسن (محقق) (1409)، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جلد 4، چاپ دوم، تهران: استقلال.
حلّی، علامه حسن بن یوسف مطهر (1381)، مختلف الشیعه، قم: بوستان کتاب.
خوئی، سید ابوالقاسم (1296)، مبانی تکملة المنهاج، چاپ دوم، قم: مؤسسه­ی دارالهادی.
شامبیاتی، هوشنگ (1389)، حقوق جزا عمومی، جلد 2، چاپ شانزدهم، تهران: مجد.
شربینی خطیب، محمد (1377)، مغنی المحتاج، دارالاحیاء التراث العربی.
طوسی، ابی جعفر محمد بن حسن (1417)، الخلاف، چاپ اول، قم: مؤسسه‌ی نشر اسلامی.
عاملی، حر (1414)، وسایل الشیعه، جلد 2 و 29، چاپ دوم، قم: مهر.
عاملی، زین العابدین علی (1419)، مسالک الافهام، چاپ اول، قم: مؤسسه­ی معارف اسلامی.
عوده، عبدالقادر (1413)، التشریع جنایی اسلام، چاپ دوازدهم، بیروت: مؤسسة الرسالة.
کاشانی، ابوبکر بن مسعود (1409)، بدائع الصنائع، چاپ اول، پاکستان: المکتبة الحبیبیه.
لنکرانی، محمد فاضل (1427)، تفصیل الشریعه فی شرح تحریرالوسیله، کتاب القصاص، چاپ سوم، مرکز فقهی ائمه­ی اطهار.
مدنی کاشانی، رضا (1410)، کتاب القصاص، چاپ دوم، قم: مؤسسه­ی نشر اسلامی.
مشکینی، علی (1413)، اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، چاپ پنجم، قم: دفتر نشر الهادی.
مصری الحنفی، ابن نجیم (1418)، البحر الرائق فی شرح کنز الدقائق، چاپ اول، بیروت: دارالکتب علمیه، محمدعلی بیضون.
مظفر، محمّدرضا و دیگران (1387)، اصول فقه،  جلد اول، چاپ دوم، قم: انتشارات حقوق اسلامی.
نجفی، محمدحسن (1367)، جواهرالکلام، جلد 42، تهران: دارالکتب اسلامیه.
نراقی، ملا احمد (1408)، عوائدالایْام، بی­چا، قم: الغدیر.
نوروزی فیروز رحمت الله (1390)، حقوق جزا عمومی «مجازات»، چاپ اول، تهران: میزان.